کودک وسینما
نوشته شده توسط : feraghat90

                     


سينماي كودك را دريابيم
ژانر سينماي كودك به دليل اهميتي كه اين قشر درآينده و سرنوشت كشور دارند، قدر و قيمت فراواني دارد. اين ژانر يكي از پرطرفدارترين عرصه هاي هنر- صنعت سينماي امروز است و علاوه بر قشر كودك و نوجوان حتي والدين آنها را نيز به سينما مي كشاند تا شانه به شانه كودكانشان به تماشاي فيلمي كودكانه بنشينند. پيش از وقوع انقلاب اسلامي اين ژانر سينمايي در سكوتي ممتد به سرمي برد و ردپايي از اين قشر در جريان سينماي آن روز به چشم نمي خورد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي توجه خاصي به سينماي كودك شد و تا به حال بيش از 100 فيلم سينمايي در اين ژانر توليد و اكران شده است.دهه هاي60و 70 را مي توان به عنوان عصر طلائي سينماي كودك به شمار آورد. در طي اين سال ها ما با جرياني از فيلم هاي مخصوص كودكان مواجهيم كه با شور و شوق خاصي توسط مخاطبان پيگيري مي شد. فيلم سينمايي «شهر موش ها» در هنگامه جنگ اكران شد ولي جزء پرفروش ترين فيلم هاي اين ژانر محسوب مي شود يا فيلم «كلاه قرمزي و پسرخاله» كه در اوايل دهه 70اكران شد در آن دوران بيش از 100 ميليون تومان فروش كرد كه رقم قابل توجهي بود. طي اين سال ها فيلم هاي زيادي در اين ژانر ساخته شد مثل «دزد عروسك ها»، «مدرسه پيرمردها»، «خواهران غريب» و... در اكثر اين فيلم ها مولفه هاي ژانر كودك همچون ريتم تند، شادي و پرتحرك بودن رعايت شده و همين عوامل موجبات اقبال عمومي را فراهم آورده بود.ولي متأسفانه در سال هاي اخير ما با نوعي ركود و بحران در اين ژانر سينمايي مواجه شده ايم و اين مسئله باعث شده تا مخاطبان اصلي اين حوزه سينمايي بدل به مشتريان پروپا قرص انيميشن هاي هاليوودي بشوند. اين در واقع زنگ خطري براي مسئولين و دست اندركاران اين حوزه سينمايي است، چون بالواقع قشر كودك با درگير شدن در آثار توليدي شركت هاي سينمايي خارجي روز به روز از فرهنگ بومي خود دور مي شود و حلقه ارتباطي خود را با اين فرهنگ از دست مي دهد. ذائقه كودكان جامعه ما را توليدات شركت هاي هاليوودي با انيميشن هاي خوش آب و رنگشان تغيير داده اند. اين قشر جامعه ما بدل به مخاطبان ثابت كارتون ها و انيميشن هاي هاليوودي شده اند و روزانه هر كودك به طور متوسط چندين ساعت از وقت خود را صرف تماشاي چنين انيميشن هايي چه در تلويزيون و چه از طرق ديگر مي نمايد. اغلب اين انيميشن ها حامل ارزش ها و ايستارهايي هستند كه هيچ نسبتي با هنجارهاي موجود جامعه اسلامي ما ندارند. به عبارت ديگر، شركت هاي انيميشن سازي، تنها براي همان ساعتي كه كودكان ما انيميشن توليدي آنها را مي بينند، برنامه ريزي نمي كنند، بلكه تلاش مي كنند تا فكر و ذهن كودك را حتي در مكالمات روزانه و بازي هاي كودكانه اش متوجه رفتار و موضوع مدنظر خود نمايند. از اين روي، مي توان گفت نه تنها كودكان معصوم، بلكه والدين هم نمي توانند تصور كنند در پي اين زيبايي ها و لطافت، ممكن است يك جهان بيني خاص و خارق العاده با اهداف بلندمدت نهفته باشد كه مي خواهد، چهره فرهنگ هاي خاص جهان را به چهره اي واحد و مطلوب غربي بدل كند. در بسياري از اين برنامه ها كه مخصوص كودكان تهيه مي شوند تقابل آئيني خير و شر كه از جمله مبادي هستي شناسانه ماست ديده نمي شود و به نام خلاقيت، نوعي اغتشاش معنايي را در ذهن كودكان القا مي نمايد، طوري كه كودك به عنوان مخاطب، توانايي تشخيص كاراكتر خوب از بد را از دست مي دهد. براي مثال در نسخه جديد انيميشن «شنل قرمزي» شخصيت گرگ كه نقش منفي داستان بود در جامه شخصيتي مثبت ظاهر مي شود و در كنار شنل قرمزي و مادربزرگ قرار مي گيرد و در عوض دو نوزاد اين انيميشن، با توجه به اينكه شخصيت نوزاد اساسا با نوعي معصوميت در هم آميخته، بدل به كاراكترهاي شرور و پليد مي گردند.در ظاهر كودك با ديدن چنين انيميشن هايي سرگرم مي شود ولي در واقع در ميانه اين فرآيند سرگرم شدن ،كودك دچار نوعي استحاله فرهنگي و هويتي مي شود. تمايلات جنسي پنهان در بسياري از اين انيميشن ها و اباحه گري هاي خاص آنها ذهن سليم و پاك كودكان را آلوده مي سازد. خشونت لجام گسيخته آنها هر كودكي را از خود بي خود مي كند، شايد بسياري از حركات كودكان براي ما سؤال برانگيز باشد و گاهي خنده آور اما آثار مخرب فرهنگي و اخلاقي اين انيميشن ها بسيار بالاست.

كودكان امروز مخاطبان آينده سينماي ما خواهند بود، در صورتي كه ذائقه آنها را به ديدن فيلم هاي داخلي تشويق نكنيم اين قشر را از دست داده بايد قلمداد كرد. سينمايي كه نيازهاي مخاطبانش را در سنين كودكي بشناسد و براي ارضاي آنها در فضاي سينمايي اقدام نمايد در سنين بزرگسالي نيز مي تواند حرفي براي گفتن به اين قشر داشته باشد.توجه به سينماي بزرگسال در سال هاي اخير عاملي در جهت مهجور ماندن سينماي كودك شده، حتي در اين بين معدود آثاري كه در اين حوزه ساخته مي شوند توليداتي مخصوص قشر كودك نيستند. برخي از اين آثار به دليل غامض بودن و برخي ديگر به دليل ساده انگاري بيش از حد نمي توانند با كودكان ارتباط برقرار كنند.در اين ميان طرح هايي مثل طرح آشتي دادن آموزش و پرورش با سينما نيز نتوانسته تاكنون مشكلي را حل كند و بعضا ديده مي شود كه مدارس كودكان را براي تماشاي فيلم هاي مخصوص بزرگسالان به سينما مي برند كه اين رخداد نه تنها فايده اي ندارد بلكه مي تواند عاملي براي ايجاد بحران در ميان اين قشر شود.سينماي كودك چيزي حدود يك دهه است كه زبانش بند آمده و حرفي براي گفتن ندارد و اغلب فيلم هايي كه در اين ژانر ساخته مي شود مصداق سخن «به نام كودكان به كام بزرگان» است و جذابيتي براي اين قشر ندارد. اين نياز احساس مي شود كه خلاء موجود در سينماي كودك پر شود و مثل دهه 60 و 70 ارتباط صميمانه اي ميان قشر كودك و سينما برقرار گردد. و همچنين شاهد فيلم هاي جريان ساز و در عين حال خاطره انگيزي براي كودكان باشيم. واقعيت اين است كه ژانر سينماي كودك اگر با غفلت مواجه شود هزينه هاي زيادي روي دست دولت و مردم مي گذارد. در صورت غفلت از تغذيه فكري اين قشر نمي توان انتظار داشت كه كودكان جامعه هنجارهاي لازم جامعه را به راحتي بپذيرند و در خود نهادينه كنند. از اين رو براي مسئولين و دست اندركاران اين حوزه واجب است كه با برگرداندن شور و نشاط به اين عرصه مانع از دست رفتن اين قشر پراهميت بشوند.

مصطفي انصافی




:: بازدید از این مطلب : 177
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 26 فروردين 1386 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: